عدم شناخت امام زمان (عليهالسّلام) هم پاي شرك و جاهليت، و تكذيب او هم رديف كفر و بي ايماني شمرده شده است و به يقين شناخت امام عصر (عليهالسّلام) كه كليد همه معارف وحي است، با يادگيري نامها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت او حاصل نميشود، بلكه بايد در نامهها و حكمتها و فرامين و آرمانهاي آن حضرت تدبر كرد.
شناخت امام عصر كليد همه معارف وحي:
امام زمان (عليهالسّلام) و ويژگيهاي او را، دوباره بايد شناخت.
امامت و نقش آن را ديگر باره با ديدي عميقتر و در گسترهاي وسيعتر بايد بررسي كرد.
راستي چرا عدم شناخت امام زمان (عليهالسّلام) هم پاي شرك و جاهليت، و تكذيب او هم رديف كفر و بيايماني شمرده شده است؟
رسول اكرم (صلياللهعليهوالهوسلم): «مَن ماتَ وَ هُوَ لايَعرِفُ اِمامَه، ماتَ ميتَهً جاهِليّهً؛ كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است».
رسول اكرم (صلياللهعليهوالهوسلم): «مَن كَذّبَ بالمَهدِيّ كَفَرَ؛ كسي كه مهدي را تكذيب كند كافر است».
چرا در دعاي شريفه ميخوانيم:
«... اَللّهُمَّ عَرِّفْني حُجِّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْني حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ ديني».
«خدايا حجّت خويش را به من بشناسان، كه اگر حجّت خود را به من نشناساني، از دينم گمراه خواهم شد».
آيا غير از اين است كه جز با شناخت امام، راه هدايت را نميتوان شناخت و جز با معرفت او، به معرفت ديني نميتوان دست يافت؟
به يقين شناخت امام عصر (عليهالسّلام) كه كليد همه معارف وحي است، با يادگيري نامها و القاب و تاريخ ولادت و غيبت او حاصل نميشود.
بايد در حكمت نامها و نشانهاي او انديشه كرد.
بايد در شگفتيهاي ولادت و حيات او تامل نمود.
بايد غيبت پر رمز و راز او را به بررسي نشست و عوامل و لوازم آن را با نگاهي مسئولانه جستجو كرد.
بايد در كلمات و فرمايشات امام (عليهالسّلام) دقّت كرد.
بايد در نامهها و فرامين او تدبّر نمود.
بايد آنچه را كه سبب خوشنودي و ناخشنودي او است، باز شناخت.
بايد اهداف و آرمانهاي او را فهميد.
اين انديشه و تامل و بررسي و دقّت و تدبّر و فهم و شناخت، مقدّمهاي تعهّد آفرين براي اطاعتي تعبّدآميز از امام زمان (عليهالسّلام) است؛ و چنين اطاعتي عين اطاعت از خدا و پيامبر (صلياللهعليهوالهوسلم) است كه غايت ايمان و اسلام به شمار ميآيد.
اقتدا و تاسي:
اقتداء از ريشه قدوة، و به معناي الگو قرار دادن و جلودار دانستن مقتدا است، چنانكه تاسي، از ريشه اُسوة و به معناي اسوه قرار دادن و تبعيّت كردن از اوست.
امام زمان (عليهالسّلام) امام زمانه است، امام همه انسانها در همه ابعاد زندگي است. امام وار زندگي كردن وظيفهاي همگاني است، به او بايد اقتدا كرد تا به مقصد رسيد. چون او بايد زيست، تا بتوان به كمال دست يافت.
آن كس كه خود را صادقانه پيرو امام زمان (عليهالسّلام) ميشمارد، به هماناندازه كه ويژگيهاي او را ميشناسد، در همسو كردن زندگي، همسان نمودن خُلق و خو، همرنگ ساختن اعمال و رفتار خويش با او وظيفه دارد.
اگر امام زمان (عليهالسّلام) را به زهد و بياعتنايي به دنيا شناختيم، ديگر نميتوانيم با ادّعاي پيروي از او حريصانه به دنبال دنيا باشيم و همت خود را در نيكو پوشيدن و خوب خوردن و لذّت بردن خلاصه كنيم. («ما لباس القائم الّا الغليظ و ما طعامه الّا الجشب ؛ امام رضا (عليهالسّلام): لباس قائم ما (عليهالسّلام) چيزي نيست جز پوشاكي خشن و غذاي او چيزي نيست طعامي خشك». )
اگر امام زمان (عليهالسّلام) را به اهتمام در دعا و عبادتها شناختيم، ديگر نميتوانيم نسبت به دعاها بيتفاوت بمانيم و در نماز و راز و نياز با خدا سستي و كمتوجهي روا داريم. (كثرت دعاهاي وارده از امام زمان (عليهالسّلام) و نمازهاي طولانيِ مخصوص آن حضرت (كه در كتب روايي نقل شده) بهترين نشانه اين ويژگي است.)
اگر امام زمان (عليهالسّلام) را به عادل بودن و عدالت گستري شناختيم، ديگر نميتوانيم با ادّعاي اقتداي به او بر بندگان خدا ستم كنيم و نسبت به ظلمي كه بر ديگر بندگان خدا ميشود، بيتفاوت بمانيم. (امام باقر (عليهالسّلام): «يعدل في خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر ؛ امام زمان (عليهالسّلام) در بين آفريدگان خدا به عدالت رفتار ميكند، چه نيكوكار باشند و چه بدكار». )
اگر امام زمان (عليهالسّلام) را به...
«راستي خوشا به حال آن كس كه قائم اهل بيت پيامبر (صلياللهعليهوالهوسلم) را درك كند در حالي كه در زمان غيبت و دوران قبل از قيام او به او تاسي جويد» («پيامبر (صلياللهعليهوالهوسلم) : طوبي لمن ادرك قائم اهل بيتي و هو ياتمّ به في غيبته قبل قيامه...
اطاعت پذيري:
امامت يك امام جز با اطاعت امّت از او، و پيشوايي يك رهبر جز در سايه فرمانپذيري پيروانش، تحقّق نميپذيرد. خدا هيچ پيامبري را نفرستاد مگر براي آنكه اطاعت شود «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِيُطاعَ بِاِذنِ اللهِ».
و هيچ امامي را مقرّر نداشت مگر آنكه مردم را به اطاعت و فرمانبري از او فرا خواند «اَطيعوا اللهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اُولِي الٌاَمرِ مِنكُم».
امام زمان (عليهالسّلام) اگر چه در پس پرده غيبت است، اما اراده و فرمانش در ميان همه خلايق جاري و نافذ است، دستوراتش را بايد شناخت، فرمانهايش را بايد اطاعت كرد، حاكميّت او را بايد گردن نهاد، و همينها است كه زمينه ظهور را فراهم ميآورد.
او خود فرمود: «و لو انّ اشياعنا وفّقهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب فيالوفاء باعهد عليهم لما تاخّر عنهم اليمن بلقائنا». ؛ «اگر شيعيان ما (كه خداوند آنان را به اطاعت خويش موفّق گرداند) در وفاي به عهد الهي همدل و همپيمان ميشدند، سعادت ديدار ما از آنان به تاخير نميافتاد».
به راستي آيا عهد الهي چيزي جز پرستش و بندگي خداست؟ («اَلَم اَعهَد اِلَيكُم يا بَني آدَمَ اَن لاتَعبُدوا الشَّيطانَ اِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبينّ- وَ اَنِ اعْبُدوني هذا صراطٌ مستَقيمٌ ؛ اي فرزندان آدم! آيا با شما عهد نكردم كه شيطان را مپرستيد كه دشمن آشكار شما است- و مرا بپرستيد كه همين است راه راست». )
و آيا اين پرسش جز با اطاعت محضِ وليّ خدا تحقّقپذير است؟
«طوبي لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره في غيبته، المطيعين له في ظهوره».
«خوشا به حال شيعيان مهدي قائم (عليهالسّلام)، آنان كه در دوران غيبت او چشم انتظار ظهور اويند و در دوران ظهورش سرسپردگان اوامر او».
منتظرين حضرت مهدي (عليهالسّلام) همان نيكبختاني هستند كه اگر در حضور او باشند، جز اطاعت نميشناسند و جز به فرمان او كاري انجام نميدهند.
و باز هم امام صادق (عليهالسّلام) ميفرمايد: «هُم اطوع من الامة لسيدها ؛ اطاعت و فرمانپذيري منتظرين از امام زمان (عليهالسّلام) افزونتر از اطاعت و فرمانبري كنيزي از مالك و مولاي او است».
تكريم و احترام:
تنها بزرگواري كه «از جا برخاستن» در هنگام شنيدن يا خواندن نام شريفش لزوم، يا حداقل استحباب فراوان دارد، امام غائب قائم موعود (عليهالسّلام) است.
تكريم كريمان و تجليل از صاحبان جلالت، هميشه و در همهجا پسنديده است؛ چنانكه براي پيامبر (صلياللهعليهوالهوسلم) و فرزندان معصومش (عليهمالسّلام) بالاترين تكريمها و تجليلها بايسته به نظر ميرسد، لكن برخاستن و در حالت قيام «دست بر سر نهادن» تواضع و احترامياست كه هنگام شنيدن نام هيچ كسي جز «قائم آل محمّد (صلياللهعليهوالهوسلم)» به صورت سيره و سنّت در نيامده است.
امام رضا (عليهالسّلام) را در خراسان ميديدند كه در موقع ذكر نام «قائم» برميخيزد و دست بر سر مينهد و ميفرمايد: «خدايا فرجش را تعجيل فرما و قيامش را آسان گردان».
از امام صادق (عليهالسّلام) پرسيدند: سبب برخاستن به خاطر ذكر لفظ «قائم» (از القاب امام حجّت (عليهالسّلام) )چيست؟
فرمود: زيرا او را غيبتي طولاني است، و او را شدّت مهرباني خود نسبت به دوستانش، هر كس را كه به اين لقب از او ياد ميكند به ديده عنايت مينگرد، زيرا اين لقب يادآور حكومت او و برانگيزاننده حسرت غربت اوست. به خاطر بزرگداشت اوست كه بايد بنده خاضع و فروتن، هنگاميكه مولاي گرامي او با ديدگان شريفش به او نگاه ميكند، برخيزد و احترام كند و تعجيل فرج او را از خداي تعالي بخواهد.
بيترديد اين برخاستن كه به فرمايش امام صادق (عليهالسّلام) يادآور قيام و حكومت حضرت مهدي (عليهالسّلام) است، تنها به انگيزه احترام صورت نميگيرد، بلكه دلالتي بر آمادگي شيعه منتظر، براي قيام و همراهي با مولاي خويش نيز دارد.
پيام اين قيام؛ هم احترام به قائم است، هم همسويي با آرمانهاي بزرگ قيام جهاني او. پيام اين قيام؛ هم واكنش در مقابل نگاه مهرآميز مولاي غايب است، هم بيعتي براي همراهي با او در روزظهور.
پيام اين قيام؛ هم اكرام قيام قائم است، و هم اعلام آمادگي براي قيام. و شايد چون چنين است ذاكر اين نام، شايستگي نگاه لطف و نظر عنايت مولايش را پيدا ميكند.
«يَنظُرُ اِلي كُلِّ مَنْ يَذْكُرُهُ بِهذَا اللَّقَبِ الْمُشْعِرِ بِدولَتِهِ».
منبع مطلب: ويكي فقه